قصه نامگذاری عجیبترین چهارراه تهران را شنیدهاید؟
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۰۰۳۷۲
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، ماجرای انتخاب این نام هم مثل خود چهارراه، چهار وجه دارد؛ چهار روایت سرراست از زندگی آدمهایی که آمدند و خشت خشت دکانهای چهارگوشه چهارراه را نهادند تا تقاطعی که پیش از آن نامی نداشت به یکی از نمادهای هویتی محله تبدیل شود.
نام چهارراه پدر و پسر اگرچه روی هیچ تابلویی حک نشده، اما چنان در حافظه مشترک اهالی یک محله جای گرفته که از گذشته تا امروز قرار و مدارها سر همین چهارراه تنظیم میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۶ دهه پیش وقتی که هنوز ساخت و سازها در محله دهقان آغاز نشده بود و تا چشم کار میکرد زمین بایر دیده میشد، دو معبر خاکی به هم رسیدند و اولین چهارراه محله شکل گرفت. امروز اما تقاطع خیابان محصل و کوچه ریحانی یکی از شلوغترین و پررفت و آمدترین نقاط محله دهقان است با انبوهی از خاطراتی که سر این چهارراه معروف نهفته است.
۶۰ سال پیش، اولین دکانی که سر این چهارراه باز شد، یک مغازه الکتریکی بود که اولین قطعه از ۴ قطعه لازم برای تکمیل داستان چهارراه پدر و پسر مهیا را کرد. «محمدتقی وهابی شبستری» صاحب مغازه لوازم خانگی فروشی ضلع شمال شرقی چهارراه، همان جوان ۶۰ سال پیش است که با باز کردن یک مغازه الکتریکی سهم مهمی در روشنایی خانههای محله داشت.
او از داستان نام چهارراه پدر و پسر میگوید: «من اولین کاسب این چهارراه بودم. آن موقع هنوز محله پا نگرفته بود و جز چند خانه یکی دو طبقه تا چشم کار میکرد فقط زمین خاکی دیده میشد. آن روزها چون ساخت وسازها تازه شروع شده بود، کار و بار الکتریکیها سکه بود. من هم دست تنها بودم و پسرم عصرها بعد از مدرسه به کمکم میآمد.»
علی شبستری، پسر حاج محمدتقی هم میگوید: «همان روزها به ترتیب در ۳ ضلع دیگر چهارراه هم مغازهای باز شد. از قرار، همه آنها هم پدر و پسر بودند. یک روز به خودمان آمدیم و دیدیم اهالی محله اسم این چهارراه را پدر و پسر گذاشتهاند.»
پسرها کمکدست پدرهاپدر و پسر صاحب مغازه الکتریکی سر چهارراه که حالا در صنف لوازم خانگی فعالیت میکنند، اولین ضلع داستان چهارراه پدر و پسر را تکمیل کردند. پس از آنها نوبت به «غلامرضا صادقی» و پسرانش رسید که با تاسیس مغازه آهنفروشی، اهالی محله را از تامین مصالح لازم برای ساخت و ساز بینیاز کنند.
اگرچه صادقی هم تغییر شغل داده اما همچنان به قانون نانوشته این چهارراه پایبند است و همراه پسرانش مغازه را اداره میکند. او میگوید: «آن موقع کار و بار مصالح فروشی ما هم سکه بود. خانهسازی رونق داشت و هرکسی که این حوالی مصالح و آهنآلات میخواست سراغ مغازه من میآمد.
من هم مثل حاج محمدتقی که با پسرش کارهای الکتریکی و برقی خانهها را انجام میداد، از پسرانم برای انجام امورات مغازه کمک گرفتم. حالا هم که چند سالی است تغییر شغل دادهام باز هم پسرانم کمکحال من هستند.»
رقابت سالم برای احترام به پدر!بعد از تاسیس آهنفروشی ضلع جنوب غربی چهارراه، «مصطفی نظیف» و پسرانش از راه رسیدند. آنها یک دکان خرازی در ضلع شمالغربی چهارراه تاسیس کردند و شدند سومین پدر و پسر کاسب این چهارراه.
نظیف هم تغییر شغل داده و حالا فروشگاه لوازمتحریر دارد. او میگوید: «آن روزها مغازههای این چهارراه خدمات مورد نیاز خانوارهای تازهوارد به محله را تامین میکردند. از طرفی ما نخستین کسبه این خیابان بودیم؛ بنابراین بیشتر مورد توجه همسایهها قرار میگرفتیم.» اگرچه اهالی محله پدران و پسرانی را میدیدند که کنار هم کسب روزی میکنند، اما رابطه خوب پدری و پسری آنها بیشتر توی چشم اهالی بود.
«محسن نظیف» پسر آقا مصطفی لبخندی میزند و میگوید: «بین ما پسرها هم یک رقابت جالب وجود داشت؛ البته از آن رقابتهای سالم که رابطهها را محکمتر میکند. راستش ما پسرها احترام به پدر از روی دست هم تمرین میکردیم؛ انگار کریخوانی بینمان وجود داشت که چه کسی بیشتر هوای پدرش را دارد. شاید همین نکته هم برای همسایهها جالب بود که این اسم را روی چهارراه گذاشتند.»
داستان ضلع چهارم این چهارراه اما کمی فرق دارد. اگرچه «حاج ابراهیم مقدم» کاسب مردمدار ضلع جنوب شرقی چهارراه ۱۰ سال پیش چهره در نقاب خاک کشید، اما رسم کاسبی پدرها و پسرها در این مغازه همچنان به قوت خود باقی است.
«علی اصغر مقدم» چهره پدر را که حالا روی دیوار مغازه قاب شده نشان میدهد و میگوید: «با آمدن ما بود که اسم این چهارراه شد چهارراه پدر و پسر. همان روز اولی که من و پدرم مغازه خودمان را باز کردیم، ویژگی ۳ مغازه دیگر چهارراه برای خودمان هم جالب بود. ۱۰ سال پیش که پدرم از دنیا رفت، جای خالیاش در مغازه به اندوه بزرگی برای من تبدیل شد. همان روزها بود که پسرم آمد و گفت: حالا تو پدر این مغازهای.»
محمد مقدم که جای خالی پدربزرگ را پر کرده تا اسم چهارراه پدر و پسر همچنان سر زبانها باشد میگوید: «ما پسرها یاد گرفتیم احترام پدرها را نگه داریم. اسم چهارراه پدر و پسر اسم جالبی است اما مهمتر از آن برای ما حفظ این احترام است و اینکه به عنوان پدر و پسرهای خوب در ذهن همسایهها بمانیم.»
منبع: تابناک
کلیدواژه: ماه رمضان کفاره روزه فطریه وام فرزندآوری دعای روز بیست و هفتم رمضان نادر طالب زاده حسن حسن زاده مغازه الکتریکی علی شبستری ماه رمضان کفاره روزه فطریه وام فرزندآوری دعای روز بیست و هفتم رمضان نادر طالب زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۰۰۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاندانی از تبار و نوادگان حذیفهبنیمان در طرشت
همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: قدمت طرشت به پای شهرری نمیرسد، اما از تهران قدیمیتر است و در دورههایی نامآورتر بوده است. طرشت تا پیش از ساخته شدن حصار طهماسبی تهران و قبل از حمله مغولان، معروفتر و مشهورتر از قصبه تهران بود و از پایگاههای علمی معروف جهان اسلام شناخته میشد. این روستای غرب تهران، به باغهای پرمحصول توت، شاهتوت، سیب و انارش شهرت داشت و باغداران طرشت به همراه اهالی روستای کن بخش زیادی از محصولات میوهای مورد احتیاج اهالی پایتختنشین دوره قاجار را تامین میکردند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
علیرضا زمانی، تهران پژوه، میگوید: «طرشت همچون گذشته خاک حاصلخیز و محصولات باغی و زراعی پرباری دارد. هر چند امروزه در طرشت خبری از زمینهای زراعی گندم و جو نیست، اما همچنان می تواند از محصولات منحصر به فرد باغهای این منطقه بهره برد. در این منطقه، بزرگان و افراد صاحب نامی زیسته اند که بخشی از هویت این محله تاریخی به شمار می آیند. به واسطه همین افراد، مراکز علمی معتبری در طول تاریخ در طرشت پا گرفته و در تاریخ این شهر و سرزمین جاودانه شدهاند.»
علیرضا زمانی، یکی از مرکز علمی را مرتبط با خاندان دوریستی میداند و میگوید: «اگرچه بنا به گفته برخی مورخان، نخستین ساکنان طرشت از شمیران به این منطقه آمدند، اما طرشت شهرت و عزت خود را به خاندان بزرگ دوریستی مدیون است. اصلاً به خاطر این خانواده بود که طرشت در گذشته به دوریست معروف شد و بعدها هم درشت و سپس طرشت شد. خاندان دوریستی از تبار و نوادگان حذیفه بن یمان، صحابی معروف پیامبر هستند. همان حذیفه که به عنوان صاحب سرّ و رازدار پیامبر(ص) شناخته میشود و از شیعیان خاص مولا علی (ع) بود. حذیفه بعد پیامبر(ص) از معدود یاران خواص علی (ع) هم باقی ماند و از ارکان چهارگانه صحابی او به حساب میآید، آن طور که با وصیت خود زهرای مرضیه (س)، در نماز و دفن شبانه بانو حضور داشت. حذیفه را به عنوان یکی از راویان معروف واقعه غدیر هم میشناسند. او از راویان شهره حدیث نبوی است و بعد مرگش در مدائن و نزدیک قبر سلمان فارسی به خاک سپرده شد. هویت و نام طرشت با خاندان دوریستی و حذیفه بن یمان پیوندی ناگسستنی یافته، خاندانی که خاک دوریست یا طرشت را با حضور خود متبرک کرده و با علم و علمآموزی پیوند دادند. بعدها با زندگی نوادگان حذیفه در طرشت، مراکز علمی در این محله پا گرفت.»
قاضی نورالله شوشتری، در کتاب ارزشمند مجالسالمؤمنین به معرفی سه عالم شیعه دوریستی (طرشتی) پرداخته است. او در معرفی خواجه جعفر دوریستی رازی (از نوادگان حذیفه بن یمان) به حضور خواجه نظام الملک طوسی، صدراعظم مقتدر عصر سلجوقی در قریه طرشت اشاره میکند که نسب شریفش به حذیفه بن الیمان از اکابر و اخیار صحابه رسول(ص) منتهی میشود. مزار شیخ عبدالله طرشتی (شیخ عبدالله بن جعفر بن محمد معروف به ابومحمد دوریستی) امروز نیز زیارتگاهی بزرگ در قلب محله طرشت است.
کد خبر 846083 برچسبها محله همشهری محله امامزاده